فقط چشمان سبزه سن او را نشان می دهد - می توان تجربه زیادی را احساس کرد، و بدن جوان است، حتی با سینه ایستاده او نمی توان گفت که او ممکن است چنین پسر بالغی داشته باشد. تماشای مادر اغوا شده اش جالب تر بود. حرکات، اشارات با بدنش - با این کار او به هر کسی که سال ها جوانتر بود، سر می زد. و حتی بیشتر از آن در خود جنس، او با هر کس دیگری همخوانی داشت. هوشمند، داغ، داغ. در یک کلام - بالغ.
آیا می توان از کنار چنین زیبایی جذاب عبور کرد؟ او به خوبی میداند که مردی که شلوارش را به تن دارد از قبل یک نقطه طاس دارد و اسپرم در توپهایش با بیتابی میپرد. او الاغ خوبی دارد - او برای آن التماس می کند. من فکر می کنم تعداد زیادی از گل میخ های محله وجود دارد که به این میلف خدمات می دهند. چشمان مثل یک عوضی - لذت مسحور کننده و نویدبخش. من فکر نمی کنم که او هرگز یک غریبه را رد کرد.